آقا سلام... باز منم خاک پایتان
من آنکه سالهاست دلش هست جایتان
آقا دوباره پشت به من کرده قلبتان
دیگر نمیدهد به دلم روی خوش نشان
آقا دلم گرفته چرا دیر کردهاید؟
مُردم در انتظار شب جمعههایتان
هر جمعه انتظار،دعا، ندبه، جانماز
هر شب دو چشم خیس و دلی در هوایتان
من جمعهها عجیب دلم شور میزند
ای کاش رنج و غصه نیاید سراغتان
یا لا اقل خدا کند از لحظههای تلخ
باشد نصیب من همه درد و بلایتان
من سالهاست که خواب به چشمم نمیرود
در پای گاهوارهی بی لای لایتان
آقا زمان بدرقه تان هیچ کس نبود؟
آبی نریخت مادرتان پشت پایتان؟
آقا غریبگی نکن و زودتر بیا
آری، هنوز مانده دو چشمم به راهتان
باشد!صبور میشوم اما تو لا اقل
دستی برای من بده از دورها تکان
حرفی نمانده بین شما و من و خدا
جز اینکه باز میکنم امشب دعایتان
امضاء:
دو چشم خیس و دلی در هوایتان
دیوانهای که لک زده قلبش برایتان